به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، در پی شروع جنگ میان روسیه و اوکراین، نام یک فرد در کنار اسم «ولادیمیر پوتین» مطرح شد؛ فردی که شاید هیچگاه تصور نمیکرد رفتارش و اقداماتش، باعث ایجاد بحرانی بشود که تقریباً تمامی جهان را درگیر کند؛ «ولودیمیر الکساندرویچ زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین.
ولودیمیر الکساندرویچ زلنسکی [۱]، در ۲۵ ژانویه ۱۹۷۸ میلادی، مصادف با ۵ بهمن ۱۳۵۶ شمسی در شهر «کریفییریه» از شهرهای بزرگ استان «دنیپروپتروفسک» اوکراین در یک خانواده یهودی متولد شد. پدر ولودیمیر -الکساندر-، دانشمند معدنکاوی بود و در زمینه «خودکارسازی فعالیتهای زمینشناختی و پیمایشهای محیطی» تخصص داشت.
الکساندر از سال ۱۹۹۵ و پس از فروپاشی جماهیر شوروی، ریاست دانشکده «سایبرنتیک و سختافزار پردازشی» را در دانشگاه دولتی «کریفییریه» برعهده گرفت. فرزند او «ولودمیر زلنسکی» با تکلم به زبان روسی رشد کرد و در ۱۶ سالگی آموزش زبان انگلیسی را آغاز کرد و پس از قبولی در آزمونهای مربوطه توانست مجوز تحصیل در سرزمینهای اشغالی فلسطین را به دست آورد اما والدینش به او اجازه خروج از کشور را ندادند. لذا وی تحصیل در رشته حقوق در مؤسسه اقتصادی «کریفییریه» را انتخاب کرد و سپس به مدت دو سال نیز در دانشگاه ملی اقتصاد کییف تحصیل کرد؛ اما هرگز کسب و کار حقوقی را در پیش نگرفت و مسیر دیگری را برگزید.
وی در ۱۷ سالگی به تیم محلی مسابقات کمدی تلویزیونی به نام کیویان[۲] پیوست و خیلی زود توانست در قالب تیم محلی خود، در لیگ بزرگ این مسابقات تلویزیونی در سال ۱۹۹۷ میلادی پیروز شود. وی در همان سال گروه کوارتال۹۵ [۳] را بنیان گذاشت و هدایت آن را برعهده گرفت.
این گروه در واقع یک تیم کمدین بود که از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳ روی اجراهای کمدی تمرکز داشت و مکرر در مسکو و کشورهای تجزیه شده از شوروی سابق برنامه اجرا کرد. در سال ۲۰۰۳ کوارتال ۹۵ تولیدات تلویزیونی خود را آغاز کرد و با کانال تلویزیونی ۱+۱ اوکراین وارد همکاری شد. در سال ۲۰۰۵ این تیم همکاری خود با کانال اینتر [۴] اوکراین آغاز کرد.
فعالیت زلنسکی در عرصه رسانهای با اتکا بر ظرفیتهای کوارتال۹۵ پیش رفت. مرور آثار کمدی که وی در آنها ایفای نقش کرده و یا در ساخت آنها به عنوان کارگردان دخالت داشته، بهنوعی میتواند رویکردهای شخصیتی او را تعریف کرده و ماهیت حقیقی عملکرد او را در جایگاه ریاست جمهوری اوکراین آشکار سازد.
زلنسکی، در عرصه کمدی، رویکردی مستهجن را در پیش گرفت و همانطور که در ادامه ذکر خواهیم کرد، جهانبینی لذتگرا و شهرتطلب او، استفاده از هر ابزاری را برای شادکامی مشروع میساخت.
او در زمانی که کوارتال را برای تبدیلشدن به یک گروه تولید رسانهای آماده میکرد، مسابقات استعداد کمدی برگزار میکرد. خود او در یکی از برنامههای همین مجموعه شرکت کرد و در مقابل چشم هزاران تماشاچی، همراه یکی دیگر از اعضای تیم، بطور کامل برهنه شد و با آلت تناسلی خود، اقدام به نواختن پیانو کرد. زلنسکی با چنین سابقه و پیشینهای، وارد عرصه تولیدات رسانهای، بهویژه سینما و تلویزیون شد.
► برنامه استعدادیابی کوارتال ۹۵ برای "کشف کمدینهای برجسته" را در فایل زیر میتوانید ببیند. [زلنسکی (نفر سمت چپ)]
برجستهترین آثار نمایشی و تلویزیونی زلنسکی از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ تولید و منتشر شد؛ فارغ از مناقشات، ممنوعیتها، استقبال و اهدای جوایز مختلف، این تولیدات و آثار از نظر محتوایی اهمیت دارند. اینکه این آثار در چه ژانری و با هدف انعکاس چه موضوعی تولید شدند و زلنسکی چه نقشی در آنها ایفا کرد، اهمیت دارد.
زلنسکی پس از آنکه کوارتال ۹۵ را به عنوان یک گروه تولید محتوای رسانهای سامان بخشید، هدف این شرکت رسانهای را اینگونه توصیف کرد: «تبدیلکردن جهان به جایی بهتر؛ جهانی روشنتر و خوشحالتر با کمکگرفتن از تمام ابزارهایی که در اختیار داریم که عبارتند از طنز و خلاقیت.»
البته باید ابزارهایی که زلنسکی از آنها یاد میکند چند مورد دیگر را نیز بیافزاییم؛ ازجمله ماریجوانا، قمار و تفریحات جنسی. چرا که بعدها در زمان ریاست جمهوری وی از قانونی شدن فروش و استعمال ماریجوانا، قمار و روسپیگری حمایت کرد و انجام سقط جنین را فاقد منع قانونی و آزاد کرد.
فعالیت رسانهای زلنسکی، یک برنامه دقیق برای هدایت و مدیریت سبک زندگی در جامعه اوکراین بود که پیش از ورود به عرصه سیاسی، او را در تدوین برنامههایی یاری کرد که متعاقباً به عنوان راهبردهای کلان حاکمیتی از آنها بهره برد؛ به عبارت دیگر، زلنسکی با اتکا بر تجربه رسانهای خود، به ریاست جمهوری رسید و با اتکا بر همین تجربه، کشور را به زعم خود مدیریت کرد. بررسی وضعیت اجتماعی - اقتصادی اوکراین در این مختصر نمیگنجد اما در صورت لزوم در هر بخش به آن اشاره خواهیم کرد تا بتوانیم موفقیت نسبی زلنسکی در جلب توجه مردم اوکراین را بهتر درک کنیم.
راهبرد پوپولیستی برای پیروزی در انتخابات: «خادم ملت!»
یکی از مهمترین مجموعههای تلویزیونی که زلنسکی آن را ساخت و به عنوان بازیگر نقش اول در آن ایفای نقش نیز کرد، مجموعه کمدی «خادم ملت» [۵] است. این کمدی سیاسی در سه فصل و مجموعه ۵۱ قسمتی تولید و از ۱۶ اکتبر ۲۰۱۵ تا ۲۸ مارس ۲۰۱۹ میلادی، از شبکه ۱+۱ پخش شد.
معلم تاریخ دبیرستان که به ریاست جمهوری میرسد
این مجموعه، با سرمایهگذاری شخص زلنسکی و توسط کوارتال ۹۵ تولید شد. پس از پایان پخش این مجموعه، در ۳۱ مارس ۲۰۱۸ یک حزب سیاسی دقیقاً به نام همین سریال، در وزارت دادگستری اوکراین و به ریاست زلنسکی ثبت شد. همین حزب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۹ پیروز شد و زلنسکی را بر کرسی ریاست جمهوری نشاند.
زلنسکی در این مجموعه، در نقش «واسیل پتروویچ گُلوبُرُدکو» [۶] نقش یک معلم تاریخ دبیرستانی را بازی میکند که در آستانه میانسالی است و به طرز غیر قابل انتظاری، رئیس جمهور اوکراین میشود. ماجرا از این قرار است که «واسیل پتروویچ» در اعتراض به فساد گسترده در کشور، در حال فحاشی به دولت است و یکی از دانشآموزان بهصورت پنهانی از او فیلمبرداری کرده و این ویدئو را در یوتیوب بارگذاری کرده و منتشر میکند. پس از این، پتروویچ به یک چهره بسیار محبوب تبدیل میشود و دانشآموزان مدرسه او را تشویق به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری میکنند. با حمایت دانشآموزان و افزایش محبوبیت عمومی، او در انتخابات پیروز شده و بهعنوان رئیس جمهور اوکراین کار خود را آغاز میکند و در جهت ریشهکنکردن فساد در این کشور، ماجراهای فراوانی را پشت سر میگذارد.
«خادم ملت» درواقع، بخش اصلی طرح زلنسکی و تیم او در کوارتال ۹۵ برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری بود؛ به عبارت دیگر مبارزات او برای ریاست جمهوری، با ساخت و پخش این مجموعه تلویزیونی، چهار سال پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و در سال ۲۰۱۹ میلادی آغاز شد. «خادم ملت»، از یک کانال پرطرفدار تلویزیون اوکراین پخش شد و لذا توانست ایده اصلی سازندگان این مجموعه را در ذهن مخاطبین تثبیت کند: یک معلم تاریخ، بدون داشتن یک تیم که بتواند نقش ستاد و کابینه او را ایفا کند، بیبهره از تجربه اجرائی و عاری از هرگونه پشتوانه مالی قابل توجه، میتواند بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده و بزرگترین چالشهای کشوری را از پیش رو بردارد که پیچیدگیهای امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی را در خود انباشته است.
این سریال به مثابه برنامه و راهبرد اصلی زلنسکی برای شرکت در رقابت ریاست جمهوری اوکراین در سال ۲۰۱۹ بود و بسیار موفق عمل کرد. بررسی چرایی این موفقیت در این مختصر نمیگنجد اما لازم است که به صورت کوتاه به این چرایی پاسخ دهیم.
کشورهای حاصل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با مشکلات اقتصادی، فرهنگی و امنیتی فراوانی مواجه بودند و فقدان یک خطمشی سیاسی مشخص، سبب شده بود که هیچیک نتوانند استراتژی کارآمدی برای رفع این معضلات، طراحی و اجرا کنند. این فقدان استراتژی، یک خلأ تاکتیکی جدی را در جوامع پساشوروی به وجود آورد و این سبب شد تا زمینه خوبی برای فعالیت کمدینها و تولیدکنندگان محتوای سرگرمکننده رسانهای به وجود آید. زلنسکی بهخوبی این فرصت را شناسایی و از آن استفاده کرد. زلنسکی با اتکا بر تیم رسانهای کوارتال ۹۵ خود، توانست از فعالیت در سطح تاکتیکی و تولید محتوای طنز، یک خطمشی راهبردی، طراحی و اجرا کند و خلأ مذکور را تسکین دهد.
استفاده از ابزارهایی که زلنسکی به آنها اشاره میکند (طنز و خلاقیت به علاوه قمار، ماریجوانا، روسپیگری) در واقع تسکین جامعهای بود که هیچ راهکار مناسبی برای حل معضلات پیشروی خود نمییافت. زلنسکی از دریچه دوربین و در قالب یک مجموعه تلویزیونی طنز به این مردم نشان داد که جامعه شکننده اوکراین میتواند به یک معلم (کمدین) ناشناس اما آشنا به تاریخ اعتماد کند و با کمک او، از شر فساد گسترده و مشکلات اقتصادی خلاص شود.
راهبرد «زندگی در عیش و عشرت»، برای مدیریت فرهنگی، اقتصادی
زلنسکی در چندین مجموعه طنز اجتماعی به عنوان بازیگر، کارگردان و یا تهیهکننده ایفای نقش کرده است. این مجموعههای تلویزیونی و نمایشی، همگی بیانگر جهانبینی و برنامه او برای مدیریت جامعه اوکراینی است. حتی برنامههای اقتصادی او را در دوران ریاست جمهوری میتوان متأثر از همین تولیدات رسانهای دانست. زلنسکی درست بر اساس میزانسنی که برای ساخت مجموعههای تلویزیونی خود بهره میبرد، سعی کرد جامعه اوکراینی را هدایت و مدیریت کند. اینکه آیا توانست در این کار موفق باشد یا خیر، موضوع بحث ما نیست و در این بخش میکوشیم تا تصویر خود را از شخصیت و رفتار زلنسکی کاملتر کنیم.
زندگی عاشقانه یا شهوترانی جاهلمآبانه؟
نخستین تولید او در این عرصه، یک اثر نمایشی با عنوان «عشق در شهر بزرگ»، [۷] یک کمدی رمانتیک به کارگردانی ماریوس ویزبرگ،[۸] کارگردان یهودی لیتوانیاییالاصل بود که در سال ۲۰۰۹ روی پرده سینما رفت. زلنسکی نقش اول مرد این فیلم را بازی میکند که ماجراهای آن در نیویورک رخ میدهند. زلنسکی در نقش ایگور به همراه دو دوست خود «آرتم» (السی چادوف) [۹] و «فین اولگ» (ویلی هاپاسالو)[۱۰] در نیویورک کار و زندگی میکنند و سبک زندگی هدونیستی (لذتگرایی) [۱۱] را برای خود برگزیدهاند.
داستان فیلم، از این قرار است که این افراد، در یک میهمانی، در پی یک رویداد، توان برقراری رابطه جنسی را از دست میدهند و در سراسر فیلم تلاش میکنند تا این توانایی را باز پس بگیرند و در نهایت متوجه میشوند که در صورت برقراری یک رابطه عشقی، میتوانند رابطه جنسی برقرار کنند.
«هدونیسم» یک مکتب فلسفی است که رسیدن به کمال لذت و شادیجستن را هدف و ارزش غایی و مهمترین پیشه انسان تعریف میکند. هدونیسم برگرفته از واژه یونانی «هدونی» به معنای «شهوت» است. از نظر پیروان این مکتب، انجام هر کاری که انسان را به کسب لذت و رسیدن به اوج شادی رهنمون میشود، بلامانع است. بر همین اساس تمام شخصیتهای این فیلم از جمله زلنسکی در رویدادها و اتفاقات این فیلم دست به رفتارهای غیراخلاقی فراوان میزنند. برای مثال آرتم، راهنمای توریستهای روس و متأهل است اما روابط غیرمشروع فراوانی با زنان مختلف برقرار میکند. این فیلم، شهوترانی را در قالب تلاشی برای رسیدن به عشق حقیقی توجیه میکند.
قسمت دوم این فیلم با همین عنوان در سال ۲۰۱۰ میلادی به نمایش درآمد و در واقع تلاش مضاعفی است برای توجیه زندگی هدونیستی و گریز از برعهدهگرفتن تعهد و التزام خانوادگی. زلنسکی در این قسمت نیز در نقش ایگور ایفای نقش میکند. داستان این بخش نیز از این قرار است که آنها طی ماجرایی، دچار طلسمی میشوند که اگر اقدام به رابطه جنسی کنند، قطعاً پدر خواهند شد و در سراسر فیلم در تلاش هستند تا از پذیرش چنین تعهدی بگریزند و همزمان سبک زندگی شهوانی خود را حفظ کنند.
بنا نهادن بنیان خانواده بر اساس یک رابطه جنسی صرف و تعریف این مبنا به عنوان «عشق واقعی»، مهمترین پیام این قسمت است؛ به عبارت دیگر، آنچه باید یکی از مهمترین رهاوردهای عشق حقیقی باشد، رابطه مشروع جنسی است که در این فیلم، تبدیل به یک مسیر برای رسیدن به عشق واقعی ترسیم میگردد. نگاههای آینده زلنسکی به موضوع خانواده نیز با اتکا بر همین رویکرد شکل گرفته و در سیاستهای فرهنگی او منعکس شده است.
قسمت سوم این فیلم نیز با عنوان «عشق در وگاس» [۱۲] در سال ۲۰۱۴ به نمایش درآمد و ادامه داستان دو قسمت قبل است. داستان این قسمت نیز برای توجیه زندگی شهوانی، متعهد بودن و پایبندی به زندگی زناشویی را مذموم جلوه داده و در پیشگرفتن یک زندگی سالم متکی بر همسر و فرزندان را عبث به تصویر میکشد. این سه دوست که به لحاظ مالی بسیار ثروتمند شدهاند و با زن و فرزندان خود زندگی میکنند، دچار نوعی روزمرگی شدهاند که آنها را از خلاقیت و شادکامی دور کرده است؛ بنابراین تصمیم میگیرند تا دور از خانواده، دست به ماجرا جوییهای شهوانی جدید بزنند.
این مجموعه سه قسمتی، در واقع آیینه تمامنمای جهانبینی زلنسکی است که دقیقاً برگرفته از سبک زندگی غربی یا به عبارت بهتر، سبک زندگی آمریکایی است.
زلنسکی در دنیای واقعی، تقریباً همان «ایگور» در سهگانه «در جستوجوی عشق در شهر بزرگ» است که هدف و غایت او از زندگی را رسیدن به اوج لذت میداند؛ برای رسیدن به لذت، تمام تعهدات و خط قرمزها را زیر پا میگذارد و با اتکا به فلسفه هدونیستی، این رفتار را توجیه میکند. بر همین اساس میتوان سیاست فرهنگی او را تفسیر کرده و اقدامات او در راستای آزاد ساختن استعمال ماریجوانا، قمار و روسپیگری را درک کرد.
عاشقانههای اداری؛ راهکاری مؤثر برای پیشرفت تجاری
یکی از آثار نمایشی که زلنسکی، هم به عنوان بازیگر و هم به عنوان نویسنده در آن ایفای نقش کرد، فیلم «عاشقانههای اداری، زمان ما» [۱۳] است که در سال سال ۲۰۱۱ اکران شد. داستان فیلم، درباره تلاشهای دو همکار فعال در عرصه بازرگانی است که تلاش میکنند با سوء استفاده جنسی از یک مدیر زن، در کار خود موفق باشند. روند داستان فیلم به نحوی پیش میرود که این سوءاستفاده به مثابه ابزاری برای رسیدن به اهداف تجاری توجیه میشود؛ به عبارت دیگر، بیبند و باری جنسی در محیط فعالیت تجاری حرفهای، نه یک ضدهنجار بلکه یک هنجار و کلید رسیدن به موفقیتهای فراوان است.
این فیلم توسط کوارتال ۹۵ تهیه و تولید شد و در واقع یکی از مهمترین تولیدات رسانهای زلنسکی نیز تلقی میشود. پدیدههایی همچون «جفری اپستین» در ایالات متحده، در واقع یکی از الگوهای مهم و تأثیرگذار زلنسکی هستند. سوءاستفاده از زن و برقراری روابط نامشروع جنسی به مثابه یک ابزار قدرتمند در دست مدیرانی است که میکوشند به هر وسیله ممکن به هدف خود برسند. زلنسکی در این فیلم نشان میدهد که اولاً زن را میتوان به یک نیروی کارآمد مدیریتی تبدیل کرد و همزمان از او برای به دام انداختن رقبا بهره برد و او را به بازیچهای تبدیل کرد که سوء استفاده از حریم او به هیچ وجه نامشروع و غیراخلاقی نیست.
این فیلم بهخوبی الگوی رفتار مدیریتی زلنسکی را به تصویر میکشد و میتوان گفت که زلنسکی در این فیلم، شیوه مدیریت تجاری خود را تمرین و الگوسازی کرده است. جهانبینی عشرتطلب او در زندگی اجتماعی، در عرصه مدیریتی به این شکل آشکار میشود: سوءاستفاده از زن به هر شکل ممکن برای رسیدن به اهداف تجاری و مادی.
زلنسکی را باید از قاب دوربینی بنگریم که سالیان سال، یا پشت و یا جلوی آن قرار گرفت تا جهانبینی و ایدئولوژی خود را منعکس و تقویت کند. او پیرو مکتب هدونیسم است که رسیدن به لذت به هر طریق ممکن را مشروع میداند و این مکتب، به تمام ابعاد وجودی او سرایت کرده است.
سبک زندگی زلنسکی به عنوان یک یهودی پیرو هدونیسم، او را به ابزاری کارآمد در دست مافیای غربی بهویژه آمریکایی تبدیل کرد که برای رسیدن به اوج لذت و شهوت خود، دست به هر اقدامی میزند. سابقه سینمایی و تلویزیونی او و البته فعالیت او در رسانههای اجتماعی، بهخوبی از این ادعا پشتیبانی میکند و اشاره به چند مورد معدود کافی بود تا تصویر او به عنوان یک لذتطلب محض، آشکار شود.
کمدین، رئیسجمهور میشود
زلنسکی همانطور که اشاره شد با اتکا بر مجموعه تلویزیونی «خادم ملت» توانست به نحو هوشمندانهای تصویر خود را در میان مردم تثبیت کند. مبارزات انتخاباتی وی نیز به شکل گستردهای در دنیای مجازی و با اتکا بر رسانههای اجتماعی انجام شد و در موارد فراوان از شرکت در برنامههای مناظره با رقبای خود خودداری کرد و در نهایت در ۲۱ آوریل ۲۰۱۹ با به دست آوردن ۷۳ درصد از آرا به کرسی ریاست جمهوری تکیه زد.
زلنسکی به همراه نخستوزیر خود، پس از مقامات ارشد رژیم صهیونیستی، دومین رؤسای یهودی دولتی در جهان بودند. زلنسکی در اولین اقدام خود تلاش کرد تا نظام انتخاباتی در اوکراین را تغییر دهد که توسط پارلمان اوکراین رد شد. این بدان معناست که او نیز همانند بسیاری از دیگر رؤسای جمهور پوپولیست که در شرایط غیرعادی و غیرمنتظره به قدرت دست پیدا کردند، تلاش کرد تا فرایندی را وضع و تثبیت کند که امکان ابقای خود در رأس قدرت را فراهم سازد.
«خادم ملت» به خوبی نشان داده بود که این غیرمنتظره بودن رسیدن به قدرت، چگونه خواهد بود و برای عبور از این وضع و رسیدن به یک وضعیت باثبات برای تکرار موفقیتهای اینچنینی چه باید کرد.
زلنسکی هرچند در مبارزات انتخاباتی خود مکرر بر مبارزه با فساد و ممانعت از توسعه و گسترش منافع الیگارشهای وابسته به روسیه سخن رانده بود اما خود، ارتباط مستحکمی با جامعه الیگارشی داشت که ماجرای «اسناد پاندورا» در اکتبر ۲۰۲۱ میلادی، تنها از بخشی از این روابط پرده برداشت.
مبارزات انتخاباتی وی با حمایت مالی یکی از فاسدترین و ثروتمندترین الیگارشهای اوکراینی به نتیجه رسید و در واقع زلنسکی نیز در جیب همین الیگارشهای ثروتمند قرار میگرفت.
این الیگارش کسی نیست جز «ایگور کولومویسکی». [۱۴] نکته قابل توجه در مورد این الیگارش آن است که وی با حلقههای الیگارشی بانفوذ در مسکو نیز مرتبط است و حتی افبیآی نیز پرونده تحقیقاتی بسیار گستردهای را علیه او در دست اجرا دارد اما با این حال، دولت آمریکا با قدرت از وی حمایت میکند.
در جریان افشای اسناد پاندورا، بخش قابل توجهی از اسناد مالی ۳۵ نفر از رهبران برجسته دنیا و بیش از ۱۰۰ میلیاردر، چهرههای سرشناس و تجار بزرگ آشکار گردید. این اسناد نشان میداد که زلنسکی به همراه دستیار اصلی خود یعنی ایوان باکانوف، [۱۵] رئیس سرویس امنیت داخلی اوکراین، شبکهای شامل کمپانیهای خارجی را در جزایر ویرجین انگلستان، قبرس و بلیز مدیریت میکنند.
این کمپانیها، مالکیت اموال غیرمنقول فراوانی را در لندن در اختیار دارند. در زمان برگزاری انتخابات سال ۲۰۱۹ میلادی، زلنسکی سهام خود را در یک کمپانی خارجی بزرگ به سرهی شفیر، [۱۶] یکی دیگر از دستیاران و دوستان نزدیک خود منتقل کرد؛ اما قراردادها و اسناد به نحوی تنظیم شد که عواید مالی حاصل از این املاک و کمپانیها همچنان به جیب زلنسکی و خانواده او سرازیر شود. این در حالی بود که زلنسکی، مبارزه با فساد و شفاف سازی مالی-اقتصادی را به عنوان شعار اصلی انتخاباتی خود مطرح کرده بود.
او در دفاع از این اقدام خود مدعی شده بود که با این کار تلاش کرد تا از آلودهشدن حزب و تشکیلات خود به سیاستزدگی جلوگیری کند و اصرار داشت که او و اطرافیانش در کوارتال ۹۵ هیچ یک در استفاده از این شبکه مالی برای پولشویی دخالت نداشتهاند.
تلاشهای عجیب زلنسکی برای جلب حمایت صهیونیستها
زلنسکی یک یهودی است و روابط عمیقی با مقامات و ثروتمندان یهودی همچون «جورج سوروس» دارد؛ اما نکته جالب در مورد این ارتباط این است که صهیونیستها درست در زمانی که اوکراین و بهطور خاص زلنسکی به آنها نیاز دارد، حتی حاضر نشدند قطعنامه سازمان ملل علیه حمله نظامی روسیه به اوکراین را امضا کنند. این رفتار صهیونیستی در کلام «ییغیت بلوت» مشاور ارشد «رجب طیب اردوغان» بهخوبی توصیف شده است. درست چند روز پیش از سفر «اسحاق هرتزوگ» رئیس رژیم صهیونیستی به ترکیه برای گفتوگو با اردوغان با هدف احیای روابط با ترکیه، بلوت در توئیتی نوشت که «اوکراین و مردم این کشور، مورد سوء استفاده قرار گرفته و سپس [مانند یک دستمال مصرفشده] کنار انداخته شدند.»
بولوت، روزنامهنگار کارکشته ترک، قریب به یک دهه است که از مشاوران مورد اعتماد اردوغان است. وی معتقد است که این امر یک «واقعیت» است و لذا چنین نوشته است: «بیایید در مورد این واقعیت صحبت کنیم که زلنسکی تحت حمایت سوروس، از سوی اسرائیلیها تشجیع شد و مردم اوکراین را به کام مرگ کشید.»
سوروس، مالک بنیاد اُپنسوسایتی (جامعه باز) در سال ۲۰۱۸ میلادی اعلام کرد که فعالیتهای بنیاد را در ترکیه متوقف خواهد کرد چراکه اردوغان گفته بود که «سوروس، عامل اصلی تفرقه و ویرانی در ملتهای فراوانی است.» این در حالی است که زلنسکی مکرراً از رژیم صهیونیستی به دلیل حمایت از کشورش تشکر کرده و درست یک روز پس از سفر «نفتالی بنت» نخستوزیر رژیم صهیونیستی به مسکو و دیدار سهساعته با «ولادیمیر پوتین»، این قدردانی را تکرار کرد و گفت: «من از اسرائیل به دلیل حمایت از اوکراین بسیار سپاسگزارم.»
زلنسکی، مسلط به زبان عبری است و در واکنش به حملات روسیه در پیام فیسبوکی خود به زبان عبری به یهودیان جهان هشدار داده بود که: «من، همه یهودیان جهان را مخاطب قرار میدهم؛ آیا شما شاهد آن نیستید که چه اتفاقی رخ میدهد؟ به همین دلیل است که میلیونها یهودی در سراسر جهان نباید اکنون سکوت پیشه کنند. نازیسم هم در خفا و در سکوت متولد شد. پس کشتهشدن مردم غیرنظامی را فریاد بزنید. کشتهشدن مردم اوکراین را فریاد بزنید.» تمام این تلاشها در حالی رخ میدهد که مقامات اسرائیلی حتی حاضر نشدند اقدامات نظامی مسکو را محکوم کنند.
ترامپ و پنج خیانت بزرگ به زلنسکی
رفتار کنونی آمریکاییها با اوکراین و البته زلنسکی، رفتار جدیدی نیست و مسبوق به سابقه است. در دوران ریاستجمهوری «دونالد ترامپ» رئیسجمهور پیشین آمریکا هم زلنسکی در پنج نوبت با خیانت آشکار کاخ سفید مواجه شد اما هرگز از این رفتار درس نگرفت و اکنون هم «جوزف بایدن» رئیسجمهور کنونی آمریکا اعلام کرده که از مداخله نظامی برای نجات او و دولتش خودداری میکند.
نکته مهم این است که ترامپ به دلیل حفظ روابط با روسیه و تثبیت منافع واشنگتن در قبال مسکو، به زلنسکی خیانت کرد و لطمات جدی به او وارد کرد. این پنج مورد از این قرار هستند:
پروپاگاندا علیه مداخله اوکراین در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا؛ در اوایل سال ۲۰۱۷، ترامپ مدعی شد که اوکراین، نه روسیه، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا مداخله کرده است. این حتی تا جایی پیش رفت که ترامپ به زلنسکی اعلام کرد که تا زمانی که «تحقیقات» دراینباره در دست اجراست، کمکهای نظامی آمریکا به اوکراین متوقف میشود.
اخراج یکی از سفرای شناختهشده اوکراین در آمریکا؛ ترامپ، «ماری یوانوویچ» را در سال ۲۰۱۹ از واشنگتن اخراج کرد. «رادولف جولیانی» وکیل ترامپ، اقدام به اجرای یک کمپین علیه یوانوویچ کرد و او را یکی از دشمنان ترامپ معرفی نمود. اینیکی از تندترین اقدامات دولت آمریکا علیه اوکراین بود و درست مصادف بود با آغاز روزهای نخست ریاست جمهوری زلنسکی.
متوقفکردن کمک نظامی به اوکراین؛ خیلی پیشتر از آغاز اخاذیهای ترامپ از زلنسکی، ترامپ به مقامات آمریکایی هشدار داد که باید کمکهای نظامی مورد تأیید کنگره به اوکراین متوقف شود اما هیچ توجه سیاستی مشخصی برای این اقدام ارائه نکرد.
مشروطکردن دیدار رسمی در کاخ سفید با زلنسکی؛ در سال ۲۰۱۹ ترامپ به طرق مختلف با زلنسکی ارتباط برقرار کرد. در آن زمان ترامپ سعی کرد از طریق زلنسکی و روابط او، در مورد جو بایدن تحقیق کرده و بهنوعی بهانهای برای حمله به دموکراتها و شخص بایدن به دست آورد. زلنسکی در آن زمان به شدت در تلاش بود تا دیدار رسمی با ریاست جمهوری آمریکا داشته باشد اما ترامپ انجام این دیدار را منوط به جاسوسی از بایدن در روسیه و اوکراین کرد.
واگذاری سیاستگذاری در قبال اوکراین به جولیانی؛ ترامپ مکرراً به زلنسکی گفت که برای آنکه بتواند با او گفتوگو کند باید با جولیانی تماس بگیرد. این به معنای آن بود که آینده روابط آمریکا و اوکراین، بهطور بالقوه در اختیار وکیل شخصی ترامپ قرار گرفت.
در مجموع، روابط اوکراین و آمریکا در دوران ریاست جمهوری ترامپ، به روابط شخصی او با زلنسکی گره خورده بود. رفتار ترامپ با زلنسکی یادآور اخاذیهای «جفری اپستین» از مقامات و چهرههای برجسته حکومتی و صنعتی در آمریکا و اروپاست. بدون شک، فارغ از نیازمندیهای زلنسکی به منابع مالی و کمکهای نظامی آمریکا، مسائل پنهان دیگری نیز وجود داشته که زلنسکی را تا این حد در برابر تحقیرهای مکرر، خاموش نگاه میداشته و وادار به ادامه تعاملات میکرده است به ویژه با در نظر گرفتن رابطه تنگاتنگ ترامپ و جفری اپستین.
جفری اپستین، یک دلال جنسی است که با به دامانداختن مقامات و ثروتمندان سراسر جهان در رسواییهای اخلاقی، از آنها اخاذی کرده و حقالسکوت میگیرد.
زلنسکی همانند بسیاری دیگر از رهبران غربگرا، عنصری فاقد اصالت و دانش سیاسی و دیگر توانمندیهای لازم برای مدیریت صحیح یک کشور در سطوح عالی بود. زلنسکی خود را معلم تاریخی تلقی میکرد که فقط با اتکا بر دانش تاریخی خود و خواست مردم میتواند کشور را از بند فساد و بیعدالتی برهاند اما شعارهای پوپولیستی او بهسرعت رنگ باختند و نشان داد که نه دانشی از تاریخ دارد و نه از تاریخ عبرتی برای خود اندوخته است.
فهم و درک او از تاریخ به قدر همان بازیگری است که در نقش معلم تاریخ در سریال «خادم ملت» ایفای نقش کرده و تمام هنر او آن بود که بکوشد آنچه را که روی صحنه نمایش بازی کرده، در عرصه سیاست نیز اجرا کند؛ اما نمیدانست یا نمیخواست باور کند که در این صحنه واقعی، بازیکردن نقش، کمکی به او نمیکند.
► پینوشتها:
[1]. Volodymyr Oleksandrovych Zelenskyy
[2]. KVN
[3]. Kvartal 95
[4]. Inter
[5]. Servant of the People
[6]. Vasyl Petrovych Goloborodko
[7]. Love in the Big City
[8]. Maryus Vaysberg
[9]. Artem (Aleksey Chadov)
[10]. Finn Oleg (Ville Haapasalo)
[11]. hedonism
[12]. Love in Vegas
[13]. Office Romance. Our Time
[14]. Igor Kolomoisky.
[15]. Ivan Bakanov
[16]. Serhiy Shefir
نظر شما